سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزد ابلیس، مرگ هیچ یک از مؤمنان، ازمرگ فقیه محبوب تر نیست . [امام صادق علیه السلام]
 
سه شنبه 90 فروردین 9 , ساعت 8:42 عصر

خود بیمارانگاری
شاید برای همگی ما اتفاق افتاده باشد که با ایجاد کوچک ترین دردی در یکی از اعضای بدنمان به این فکر کنیم که دچار یک بیماری خطرناک شده ایم؛ نوعی بیماری که شاید هیچ راه علاجی نداشته باشد.

«خود بیمارانگاری» اختلالی است که خیلی از افراد را در دوره ای از زندگی درگیر خود می کند و شروع آن به این صورت است که علائم بسیار جزیی درد از قبیل تپش قلب، گرفتگی عضلات، رگ های دردناک، سرفه های گهگاهی، یک زخم کوچک و... باعث می شوند که فرد فکر کند دچار یک اختلال شدید قلبی، سرطان و... شده است. این تفاسیر نادرست باعث می شوند که افراد مبتلا به این اختلال مدام انواع هراس ها و اضطراب ها را تجربه کنند. هزینه کردن مقدار زیادی پول برای انواع آزمایش ها و معاینات پزشکی برای اطمینان بیمار و همچنین تصدیق پزشکان مبنی بر این که هیچ خطری فرد را تهدید نمی کند و او کاملاً سالم است نیز او را از شر اضطراب ها و وسواس های فکری راحت نمی کند.


خود بیمارانگاری اختلالی است که خیلی از افراد را در دوره ای از زندگی درگیر خود می کند و شروع آن به این صورت است که علائم بسیار جزئی درد از قبیل تپش قلب، گرفتگی عضلات، رگ های دردناک، سرفه های گهگاهی، یک زخم کوچک و... باعث می شوند که فرد فکر کند دچار یک اختلال شدید قلبی، سرطان و... شده است.
این اشتغال ذهنی بیمارگونه باعث می شود که این افراد در روابطشان با خانواده دچار مشکلات فراوانی شوند، زیرا آنها مُصر هستند که خانواده به دنبال پیگیری های پزشکی این افراد باشند و آنها را تنها نگذارند، برای همین خانواده این بیماران بعد از مدتی با این افراد مشکلات جدی پیدا می کنند. سوای مشکلات خانوادگی، این افراد در محیط شغلی نیز دچار مسائل زیادی می شوند و کارکردهای شغلی آنها کاهش می یابد. «خود بیمارانگاری» در هر سنی ممکن است بروز کند ولی بیشتر کسانی که با آن درگیر می شوند، بزرگسالان هستند. اگرچه ممکن است بعضی از آنها بهبود یابند ولی ادامه روند آن تا دوران میانسالی و پیری، باعث بروز انواع  اختلالات خلقی  مثل افسردگی  در این بیماران می شود. البته نگرانی در مورد بیماری در دو جنس زن و مرد متفاوت است. امروزه اکثر زنان نسبت به بیماری سرطان سینه  استرس شدیدی دارند، در حالی که بیشتر مردان ترس از ابتلا به سکته قلبی  و سرطان پروستات دارند. ترس از مرگ و پیری زودرس نیز ممکن است تمامی افراد (چه زن و چه مرد) را تهدید کند.

این بیماری حداقل به مدت شش ماه طول می کشد و میزان شیوع آن در کل جمعیت، یک تا پنج درصد است. طبق گزارش های کلینیک های درمانی ? تا ? درصد بیماران سرپایی مراجعه کننده به بخش های مراقبت های اولیه، مبتلا به خودبیمارانگاری هستند. البته بیماری های دیگری در نتیجه این بیماری ممکن است فرد را تهدید کند. از قبیل وسواس ،  اضطراب ، اختلال وحشت زدگی و افسردگی. انواع توهم ها و حملات توأم با وحشت زدگی این افراد را تهدید می کنند. راه کمک به این افراد باید در قدم اول اقدامات پیشگیری کننده برای آنها باشد. اولین قدم این است که نباید در کنار آنها راجع به بیماری های جدی و تهدید کننده صحبت کرد، زیرا اگر سابقه از دست دادن یکی از والدین یا یکی از اطرافیان را داشته باشند یا در کودکی دچار یک بیماری سخت شده باشند، صحبت در مورد این بیماری ها بر نگرانی و اضطراب آنها می افزاید.

یکی دیگر از اقدامات حمایت کننده در مورد درمان این افراد، روانکاوی است. دکتر منصور بهرامی روان شناس و عضو هیئت تحلیل رفتار متقابل در این رابطه می گوید: «به وسیله روش روانکاوی، مشخص می شود که سرچشمه این بیماری از کجا ناشی می شود. ممکن است این بیماران در کودکی مورد نوازش های مکرر والدین قرار گرفته باشند و با احساس کوچک ترین دردی توجه همه را به سوی خود جلب کرده باشند. اصولاً تمارض و جلب کردن توجه دیگران باعث می شود که این بیماران رفته رفته خود به این باور برسند که دچار یک بیماری وخیم شده اند. از طریق روانکاوی و پیدا کردن منبع این اختلال می توان به این بیماران کمک کرد تا از طریق بینش منطقی به این نتیجه برسند که افکار آنها در مورد یک بیماری بیشتر به توهم نزدیک است تا واقعیت.»



لیست کل یادداشت های این وبلاگ